شهادت فاتح خیبر، شاه مردان، مولای متقیان، حضرت علی(ع)
شهادت فاتح خیبر، شاه مردان، مولای متقیان، حضرت علی(ع) را به تمام مسلمین
جهان تسلیت عرض میکنم.
شهادت فاتح خیبر، شاه مردان، مولای متقیان، حضرت علی(ع) را به تمام مسلمین
جهان تسلیت عرض میکنم.
ولادت یگانه منجی عالم بشریت حضرت ولی عصر(عج) را به تمام مسلمانان جهان تبریک عرض میکنم.
شهادت حضرت فاطمه(س) را به مولامون اقا امام زمان(عج)تسلیت عرض میکنم.
یک فرصت عالی که از وبسایت خود درآمد کسب کنید .
***آدرسش در قسمت پیوند های روزانه است***
کسب مقام سوم تیمی و 19 مدال رنگارنگ توسط تکواندوکاران شهرستان
تکواندوکاران شهرستان بشرویه در مسابقات تکواندو استان که به میزبانی شهرستان بیرجند در روز جمعه 16/12/92 برگزار گردید خوش درخشیدند. در این دوره از مسابقات تعداد 9 تیم از بیرجند الف، بیرجند ب، بیرجند ج، بشرویه، طبس، قاین، نهبندان، سرایان و خضری در چهار رده سنی خردسالان، نونهالان، نوجوانان و جوانان حضور داشتند. تیم بشرویه در مجموع تیمی، مقام سوم مسابقات را کسب نمود و تیمهای بیرجند و قاین به ترتیب مقامهای اول و دوم را کسب نمودند. تعداد اعضای تیم شرکت کننده بشرویه در این مسابقات 21 نفر بود که تعداد 19 نفر از تکواندوکاران موفق به کسب مقامهای اول تا سوم در رده های سنی مختلف شدند.
آغاز قيام آن بزرگوار از مكه و كنار كعبه مابين ركن ومقام است.پرچم و شمشير و عمامه و پيراهن پيامبر (ص) با اوست. حضرت امام صادق (ع) مي فرمايد : « اولين كسي كه با او بيعت ميكند جبرئيل است.»
امام (عج) پشت به كعبه مي دهد و مي فرمايد :
طبق روايات رسيده و اعتقادات ما عصر امام مهدي (ع) از بهترين زمان ها براي انسانها در روي كره ي زمين است. و اين غلط نيست كه عصر آن گرامي را عصر نور و عصر عدالت بشماريم. در عصر آن بزرگوار فقر و حرمان از اجتماع بشري خارج مي شود ، دلها از حزن و غم بيرون مي رود و زندگي جهنمي تبديل به نعمت و آرامش مي شود و ديگر اثري از ظلم و ظالم ديده نمي شود ، در آن ايام اسلام ديني جهاني مي شود و همه گوينده يلا اله الا الله و محمد رسول الله (ص)و علي ولي الله مي باشند. خلاصه يك تحول و انقلابي عميق و ريشه دار انجام مي گيرد كه همه چيز را تغيير مي دهد.
*******
احكام شرعي قطعي مي شود:
يكي از چيز هايي كه سعادت و نيكبختي جامعه بشري را تضمين مي كند قوانين حاكمه ي در اجتماع است و خصوصأ قوانين قضاء و احكام شرعيه است.
در عصر امام زمان(ع) اين خصوصيت وجود دارد كه قوانين قطعي و لازم الاجراء است چرا كه حضرت مهدي روحي له الفداء برخلاف انبياء و اجداد طاهرينش (ع) مأمور به باطن است يعني آن گرامي به علم و اطلاع خويش به حوادث و وقايع حكم مي كند و منتظر شاهد و ادله اي كه ادعاء را ثابت كند نمي ماند . و از آن جا كه طبق روايات فراوان و متواتر بايد زمين به دست مبارك آن حضرت پر از عدل و داد شود و جور پاكيزه گردد چاره اي جز اين نيست كه امام (ع) به علم خويش عمل كند و در غير اين صورت ممكن است انساني مرتكب جنايت و آدم كشي شود و هيچ كس از جرم او مطلع نگردد و خون طرف مقتول پايمال شده و قصاص نشود چنانكه در تاريخ زندگاني بشر فراوان رخ داده، بنابر اين چنين چيزي با «يملاء الارض قسطأ و عدلأ» منافات دارد.
*******
زماني كه قائم آل محمد (ص) قيام كند بين مردم به حكم داود حكم مي نمايد، احتياج به اقامه دليل ندارد، خداوند تبارك و تعالي به او الهام مي كند و امام (ع) به علم خود حكم مي نمايند.
پيامبر اسلام فرمودند:
مهدي از فرزندان من غيبتي دارد و زمين را پر از عدل داد خواهد كرد پس از آنكه پر از ظلم و جور شده باشد.
*******
خصوصيات ياران امام زمان(عج) از زبان معصومين(ع) چنين است:
« اصحاب قائم (ع) جوانند مگر تعداد بسيار قليل آن ها»
«خداوند قلوبشان را به هم الفت داده و از احدي ترس و وحشت ندارند»
«مرداني هستند كه قلوبشان چون آهن هاي گداخته محكم است و هيچگاه شك و ترديد در كار هاي الهي نمي نمايند»
«ايشان رهبان و عابد شب و شير و قهرمان روزند»
«دل هايشان لبريز از خوف و خشيت الهي است ، دعوت به شهادت مي شوند و آن ها هم تقاضاي شهادت در راه پروردگار را مي نمايند و شعارشان است : يا لثارات الحسين انتقام گيرندگان خون حسين (ع)»
*******
اين تعداد از نقاط مختلف جهان هستند:
از اسكندريه 4نفر، اصفهان 1 نفر، مصر 2 نفر، انطاكيه (شهري در سوريه) 1نفر، روستايي در طائف 3نفر ، بيت المقدس 3نفر، حبشه 4 نفر ، دمشق 3 نفر، بغداد 3نفر ، سرخس 2نفر، سمرقند 2نفر ، سلماس 1نفر، قريه اي در شيراز 4نفر، طالقان 23 نفر، قم 1نفر ، كربلا 3 نفر، كوفه 4 نفر ، مكه 4 نفر ، نجف2نفر، نيشابور 2 نفر،يمن 4نفر
بقيه ي ياران آن گرامي تا سيصد و سيزده نفر از شهر ها و روستا هاي گوناگون جهان هستند و نام هريك از ايشان در كتاب هاي موجود است.علاقه مندان مي توانند براي اطلاعات بيشتر به كتاب الامام مهدي من المهد الي الظهور صفحه ي 466 مراجعه نمايند.
در ضمن تعداد 50 نفر از سربازان امام زمان (عج) زن هستند.
رواياتي با اين مضمون به دست ما رسيده كه:
انتظار فرج حضرت بقيه الله (ع) برترين عبادت است. (ينابيع الموده ، ص 493)
در انتظار فرج بودن از بزرگترين فرج است.(بحار ، ج 52، ص 122)
انتظار ظهور امام زمان (ع) علامات و نشانه هايي دارد كه با حفظ آنها مصداق خارجي پيدا مي كند.اول اينكه شخص منتظر همانند همه ي منتظران فكر و ذكرش متوجه ي فرد مورد انتظار باشد و او را از ياد نبرد.دوم كسي كه انتظار فرج حضرت مهدي (ع) را دارد بايد سعي و تلاش كند كه قبل از ظهور آن گرامي خود را اصلاح كند، از گناه توبه نمايد و به اعمال صالحه و رفتار پسنديده خود را زينت بخشد تا لياقت و شايستگي مصاحبت ودرك حضور آن حضرت را پيدا كند.سوم، انتظار بدان معني است كه دست روي دست بگذاريم و هيچ گونه احساس مسئوليت نكنيم و بگوييم آقا تشريف مي آورند و كار ها را درست مي كنند و بدون شك منتظر واقعي كسي است كه تا مي توانند امر به معروف ونهي از منكر نمايد، جلوي ظلم و بيداد را بگيرد و به بهانه انتظار از هيچ تلاش و جهاد در راه سازندگي خود و جامعه كوتاهي ننمايد.
30- كم شدن كارهاي خير و كم شدن علماء حقيقي.
31-برداشته شدن بركت از سال و ماه و هفته و روز ها و ساعت ها.
32-شيوع گفتگو هاي نا مشروع و رقصها و اقسام ساز و نوازها.
33-رشوه گرفتن قضات در حكم و ندانسته حكم كردن ايشان.
احاديث و روايات فراواني از چهارده معصوم (ع) درباره ي نشانه هاي ظهور حضرت بقيةالله روحي له الفدا موجود است كه وضع مردم و حكومت ها و حوادثي كه اتفاق مي افتد را تشريح مي كنند. بعضي از روايات از جو اجتماعي قبل از ظهور و بعضي از حوادث و اتفاقات آن زمانها سخن مي گويند و در همين رابطه كتابهايي نوشته شده كه از جمله كتاب شريف نوائب الدّهور في علائم ظهور تأليف علامه ي معاصر سيد حسين مير جهاني طباطبايي رحمةالله عليه مي باشد.
مؤلف نزديك به پانصد مورد از علائم و حوادث قبل از ظهور را به طور مستند نقل مي نمايد ولي ما چون بناي بر اختصار داريم به نام نامي حضرت مهدي (عج) كه بنا به حروف ابجد پنجاه و نه است ، به 59 نشانه اشاره مي كنيم كه بيست و نه مورد را در قسمت اول و سي عدد آن را در قسمت دوم شرح مي دهيم:
1-ندبه و استغاثه به او:
ترديدي نيست كه واسطه ي فيض بين ما و پروردگار وجود نازنين حضرت بقية الله روحي له الفداء است و اگر در زندگي مشكل و گرفتاري داشته باشيم و يا نداشته باشيم توسل و ندبه بر در آستان آن گرامي ضرورت دارد.پاكدلان و انسانهاي شايسته به آن بزرگوار عشق مي ورزند و همواره در استغاثه و دعا هستند تا شايد توفيق ديدارش و ان شاء الله درك محضرش را در زمان ظهور پيدا كنند.
بدون شك قوت و نصرت از آن شيعه خواهد شد زيرا كه غير شيعه مثل ايشان چنين اعتقاداتي نسبت به ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف ندارد.شيعه بودن كه از عصر رسول خدا(ص) دست از ولاي اهلبيت گرام او بر نداشته و دراين راه بزرگترين فداكاريها و ايثار ها را نموده و به همين جهت روز هاي حكومت امام زمان(عج) روز هاي عزت و آقايي اوست.
*******
جمعه پانزدهم شعبان سال دويست پنجاه و پنج هجري در شهر سامرا حضرت بقية الله امام عصر روحي و ارواح العالمين له الفداء چشم به جهان گشود.
عزیزان اگه وبلاگ من خوب بوده و مورد پسند شما قرار گرفته است لطفا به ان امتیاز بدهید.
((در سمت راست با موضوع انتخاب وبلاگ برتر))
((لطفا روی مستطیل کلیک کنید ))
به دلیل حجم بالا بقیه ی مطالب را در سایت:
http://www.ashoora.ir/%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%B1-%D8%AE%D8%AF%D9%85%D8%A7%D8%AA/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%AA-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7.html
مشاهده فرمایید.
پرسش :
چند نمونه از سیره اخلاقی امام حسین(ع) را از زندگی ایشان بنویسید.
پاسخ :
امام حسین (ع) و حکایت زیستن و شهادتش و لحن گفتار و ابعاد کردارش، نه تنها نمونة یک بزرگمرد تاریخ را براى ما مجسم مى سازد، بلکه آیینة تمام نماى فضیلت ها، بزرگ منشى ها، فداکاریها، جان بازى ها، خداخواهى ها و خدا جویىها است، او به تنهایى مى تواند سعادت بشریت را ضامن گردد. حضرت دراین باره می فرماید:
سبقتُ العالمین الى المعالى بحُسن خلیقه و علو همه
و لاح بحکمى نور الهدى فى دیاجى من لیالى مدلهمه
یرید الجاحدون لیطفئوه و یأبى الله إلا أن یتمه
با خوش خلقى و بلند همتى از همه جهانیان به مقامات بلند پیش گرفتم . نور هدایت در شب هاى دیجور با حکمت من درخشید. منکران مى خواهند این نور را خاموش کنند و اما خداوند که میخواهد آن را تمام و کامل گرداند.(1)
پرسش :
جلوه های عرفان در قیام عاشورا چیست؟
پاسخ :
بوعلى سینا(ره) در تعریف عرفان گفته است:
«توجه مستمر درونى و انصراف فکرى به طرف قدس جبروت به منظور تابش نور حق، عرفاناست.»(1)
رسیدن به چنین حالتى، آرزوى همه سالکان راه حق است. همت عالى آنان این است که همه حجابهاى ظلمانى و نورانى عالم ملک و ملکوت را پشت سر نهند و با چشم دل، بدون واسطه، رخ زیباى یار را ببینند و خود را فداى او کنند.
این جان عاریت که به حافظ سپرده دوست روزى رُخَش ببینم و تسلیم وى کنم
در مناجات شعبانیه، که زمزمه همه امامان بوده است، آمده است:
«اِلهى وَ اَلْحِقْنى بِنُورِ عِزِّکَ الْاَبْهَجِ فَاَکُونَ لَکَ عارِفاً وَ عَنْ سِواکَ مُنْحَرِفاً وَ مِنْکَ خائِفاً مُراقِباً یا ذَااْلجَلالِ وَ الْاِکْرامِ؛(2) معبودا، مرا به نور گرانقدر خویش رسان تا نسبت به تو عارف گردم و از جز تو رخ برتابم و از تو ترسم و فرمانت برم، اى دارنده جلالت و کرامت.»
پرسش :
چرا به امام حسين ـ عليه السّلام ـ ثار الله ميگويند و چه كسي اين لقب را به ايشان داده است؟
پاسخ :
«ثار» در لغت هم به معني خون آمده است و هم به معني طلب و انتقام گرفتن از خون كسي كه به دست ديگران كشته شده است.[1]
ثار الله از دو واژه ثار و الله تشكيل يافته و يكي از القاب امام حسين ـ عليه السّلام ـ ميباشدكه در زيارت عاشورا با اين لقب آن حضرت را زيارت ميكنيم. ثارالله: يعني (طلب دمه الله) كسي كه طالب خون او خداست و انتقام از قاتلين او را خداوند خواهد گرفت.[2]
يكي ديگر از معاني آن يعني كسي كه در راه خدا كشته شود و خويشاوندان و خاندانش در اين راه كشته شود.
مرحوم مجلسي در شرح جمله الوتر الموتور چنين نوشته است: وتر الله اي الفرد المتفرد في الكمال من نوع البشر في عصره الشريف او المراد ثار الله اي الذي الله تعالي طالبُ دَمِه و الموتور قتيلُ له، قتيلُ فلم يدرك بدمهِ؛ يعني فردي كه در راه خدا به شهادت ميرسد با اين كيفيت از تمام بشر و در عصرش منحصراً اوست و يا مراد از آن همان ثار الله است كه به معني كسي است كه طالب خون او خداوند است، و موتور به معناي كشته شدن در راه خداوند و كشته شدهاي است كه خونش را انتقام نگرفته باشند، بلكه فقط خداوند است كه انتقام خونش را از قاتلين ميگيرد.[3]
پرسش :
فضايل و كراماتي از سيره ي امام حسين ـ عليه السلام ـ بيان كنيد؟
پاسخ :
امام حسين ـ عليه السّلام ـ سومين امام شيعيان است. وي شبيه ترين مردم به رسول خدا در صورت و سيرت بود.[1] در شب هاي تاريك، نور از پيشاني و اطراف گردنش مي تابيدكه مردم آن حضرت را با آن نور مي شناختند.[2] آن حضرت داراي علوم و كرامات و فضائل بي شماري است كه از گوهر وجودش متجلّي مي شود و اين نمودهاي الهي پرتويي از چراغ هدايت است كه در مناسبت هاي زماني و مكاني جلوه مي كرد، در اينجا به چند مورد از فضائل و كرامات آن حضرت اشاره مي شود:
الف) شفاي مرض پيسي
حبابة والبيه مي گويد: من به ديدن امام حسين ـ عليه السّلام ـ مي رفتم؛ اتفاقاً ميان چشمانم پيسي پيدا شد و اين امر بر من ناگوار آمد و چند روزي به ديدن ايشان نرفتم. سراغ مرا گرفت. گفتند ميان چشمان او عارضي پيدا شده، امام ـ حسين ـ عليه السّلام ـ با اصحابش به ديدن من آمدند، آن حضرت فرمود: اي حبابه! چرا نزد من نيامدي؟ علت را گفتم، پس ايشان آب دهان مبارك خود را به آن ماليد و فرمود: حبابة خدا را شكر كن كه آن علت را از تو دور كرد، به سجده افتادم، فرمود: حبابة، سربردار و در آئينه نگاه كن؛ سر برداشته (نگاه كردم ) اثري از آن نديدم، خدا را شكر كردم.
پرسش :
چرا قبر امام حسين ـ عليه السّلام ـ شش گوشه دارد؟
پاسخ :
در ميان اقوال مورخان دربارة چگونگي دفن حضرت سيد الشهداء ـ عليه السّلام ـ و ياران باوفاي آن حضرت اندك تفاوتي، ديده ميشود؛ جهت روشن شدن موضوع به تشريح بعضي از آنها ميپردازيم:
الف. مرحوم مفيد پس از ذكر اسامي هفده نفر از شهيدان بنيهاشم كه همگي از برادران و برادرزادگان و عموزادگان امام حسين ـ عليه السّلام ـ بودند، ميفرمايد: آنان پايين پاي آن حضرت در يك قبر (گودي بزرگ) دفن شدند و هيچ اثري از قبر آنان نيست و فقط زائران با اشاره به زمين در طرف پاي امام ـ عليه السّلام ـ آنان را زيارت ميكنند و علي بن الحسين ـ عليهم السّلام ـ (علي اكبر) از جملة آنان است، برخي گفتهاند: محل دفن علي اكبر نسبت به قبر امام حسين ـ عليه السّلام ـ نزديكترين محل است.[1]
ب. و نيز ميگويد: پس از بازگشت عمر بن سعد از كربلا، جماعتي از بنياسد كه در غاضريه سكونت داشتند، آمده و بر پيكر امام حسين ـ عليه السّلام ـ و يارانش نماز گذاردند و آن حضرت را همان جايي كه الآن قبر اوست دفن كردند و علي ابن الحسين (علي اكبر) ـ عليه السّلام ـ را در پايين پاي پدر به خاك سپردند، سپس براي ديگر شهيدان از اهل بيت و اصحاب، حفيرهاي كندند و همة آنان را در آن حفيره به صورت دسته جمعي دفن كردند و عباس بن علي ـ عليه السّلام ـ را در راه غاضريّه، در همان محلي كه به شهادت رسيد و اكنون قبر اوست به خاك سپردند.[2]
پرسش :
آيا عمامه، شمشير و اسب امام حسين(ع) همان عمامه و شمشير و اسب پيامبر بود؟ توضيح دهيد.
پاسخ :
بحث را در دو بخش پي ميگيريم:
الف: در رواياتي كه از اهلبيت ـ عليهم السلام ـ رسيده تصريح شده است كه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ كتاب و سلاح را كه از مختصّات ائمه ـ عليهم السلام ـ بعد از آن حضرت به شمار ميرود به أميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ سپرد و امام علي ـ عليه السّلام ـ آن را به امام حسن ـ عليه السّلام ـ و همينطور هر كدام از آنان كتاب و سلاح را به امام بعد از خود تحويل دادهاند؛ از جمله:
يك: سليم بن قيس گفت: أميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ در هنگام وصيّت كتاب و سلاح را به امام مجتبي ـ عليه السّلام ـ داد و فرمود: پسرم، رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ به من دستور داده است كه كتاب و سلاح را به تو تحويل دهم، همانطور كه پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ به من وصيّت كرد و كتاب و سلاح را به من داد و تو بايد آن را به برادرت حسين تحويل دهي.[1]
دو: در جنگ صفين أميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ به قنبر فرمود: نيزة رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ را كه لمس شدة به دست آن حضرت است (برايم) بياور، آن را امام حسن ـ عليه السّلام ـ از من به ارث ميبرد و لكن به كار نميگيرد و در دست حسينم شكسته خواهد شد.[2]
پرسش :
شهادت امام حسین(ع) عمل اختیاری بود یا مقدّر شده بود؟
پاسخ :
قبل از پاسخ، ابتدا لازم است معنای قضا و قدر را بیان کنیم. قََدَر یعنی اندازه و اندازه گیری و تعیین حدّ و حدود چیزی. تقدیر در اصطلاح به این معنا است که خداوند برای هر چیزی اندازه ای قرار داده، آن را بر اساس اندازه گیری و محاسبه و سنجش قرار داده است.
قضا یعنی حکم و حتمیت. در نظام آفرینش، موجودات از چندین راه ممکن است به وجود بیایند، مثلاً اگر به خانة شما از چند کوچه راه باشد، ورود به آن جا از چند راه ممکن است. حال اگر از میان چندین راه ممکن، علل و اسباب یکی از آنها فراهم شد و تنها همان تحقق یافت، این مرحله را قضا می نامند.
خداوند برای هر موجودی، اسباب هایی قرار داده که هستی و ویژگیهای موجود بستگی به آن علتها دارد. هر چه در جهان پدید می آید، بدون رابطه با قبل و بعد و فقط اتفاقی و بی حساب نیست. همان گونه که در بارش برف و باران عواملی دخالت دارد و هرگز چنین کاری بی علل و اسباب انجام نمی پذیرد، کارهای بشر از روی تصادف و اتفاق سر نمی زند، بلکه نخست چیزی را تصور می کند، سپس به آن می اندیشد و پس از آن که فایدة واقعی یا پنداری آن را پذیرفت، به انجام آن می کوشد. پس هر حادثه ای در جهان علت و سببی دارد و این نظامی است تخلف ناپذیر و خداوند چنین مقرّر کرده است.
پرسش :
در حالات و وقايع كربلا وارد شده كه عدهاي از سپاه يزيد ميگفتند كه به امام ـ عليه السّلام ـ سنگ بزنيد و... كه ثواب بيشتري دارد و براي كشتن امام ـ عليه السّلام ـ قصد قربت هم كرده بودند. آيا واقعاً آنها امام را نميشناختند و فكر ميكردند كه امام بر يزيد طغيان نموده است؟ اگراين طور است آيا بر عمل آنها در كشتن حضرت ثواب هم مترتب است؟ به خاطر اين كه قصد آنها خير بوده؟ آيا آنها جاهل قاصر نبودند؟ توضيح دهيد.
پاسخ :
با توجه به كتب تاريخي كه در قضاياي كربلا نوشته شده است، و با مراجعه به منابع و مطالعة دقيق آنها، مطالب و حقايقي را كشف ميكنيم كه انسان با شنيدن از ديگران و يا شركت در مجالس روضه خواني غير معتبر نميتواند به عمق مطلب برسد و چه بسا خبري و قضيهاي را معكوس و يا مدح و قول شخصي را، از فرد ديگري بشنود و يا دشمني را دوست انگارد، به هر حال بايد سراغ اصل را گرفت و حقيقت را جويا شد. بنابراين در واقعة كربلا، آن چيزي كه از طرف سران لشكر دشمن القاء ميشد، حيله و نيرنگ و آلوده سازي افكار مردم و معكوس جلوهدادن حقايق بود كه از جمله اين ترفندها، سخنان فريب كارانه و وسوسه انگيز عمر بن سعد بود كه در كربلا بعد از نماز عصر به ياران خودش، اين جمله را گفت: «يا خَيل الله إركبي و أبشري»،[1] كه تودة لشكر را براي حملة به لشكر امام حسين ـ عليه السّلام ـ تحريك و تشجيع نمود. و خود اولين تير را پرتاب كرد و هر كدام از لشكريان تيري به كمان گذاشته و به تبعيت از عمر بن سعد، تعدادي از اصحاب امام حسين ـ عليه السّلام ـ را به شهادت رساندند. و اين شيوة حيلة جنگي و تخدير افكار بر عليه حق، از طرف سپاه دشمن به خاطر متاع قليل دنيا و شهرت و مقام دنيوي كار ساده و معمولي بود، چرا كه اينان در اثر حرام خواري و طغيان و سركشي در برابر امام زمان خودشان، پشت به حقيقت كردند، و در عين اعتقاد ظاهري به فرزند فاطمه ـ سلام الله عليها ـ به روي او شمشير كشيدند و همگان را بر عليه او شوراندند. و البته آنان كه در سپاه كفر جمع شده بودند به خوبي ميدانستند كه جنگ با امام حسين ـ عليه السّلام ـ، در حكم جنگ با خدا و پيامبر اوست، و به همين جهت كه امام را ميشناختند، تعدادي در اثناي راه از لشكر دشمن جدا شده و فرار كردند. نوشتهاند كه: فرماندهاي كه از كوفه با هزار رزمنده حركت كرده بود، چون به كربلا ميرسيد فقط سيصد يا چهار صد نفر و يا كمتر از اين تعداد همراه او بودند و بقيه به علت اعتقادي كه به اين جنگ نداشتند، اقدام به فرار كرده بودند.[2] پس معلوم ميشود كه تا زمان جنگ و قيام عاشورا، كسي نمانده بود كه حقيقت بر او پوشيده باشد و طرفين جنگ را نشناسد و يا اين كه جاهل به مسأله باشد. بلكه همگي آنان كه در جبهة مقابل امام صف كشيده بودند و به پيكار خود با امام خودشان كمر بسته بودند و قصد كشتار او و اصحابش را داشتند، كاملاً آگاه بودند.
پرسش :
آیا امامت ارثى است؟ اگر ارثى نیست، چگونه از امام حسین(ع) به بعد، امامت به فرزندان ایشان یکى پس از دیگرى رسیده است؟
پاسخ :
برای روشن شدن جواب باید هم در معنا و مفهوم ارث دقت کنیم و هم امامت را بازشناسیم، تا بفهمیم آیا امامت میتواند موروثی باشد و چرا این نسل و افرادی از این سلسله به امامت رسیدهاند؟
1- ارث یعنی داراییهایی که فرد در طول عمر خود کسب کرده، ملک و مال اوست و با مردن او به خویشاوندان نزدیک منتقل میشوند. کسی که در دوران زندگی خود زمین بایری را آباد کرده، بنایی ساخته، طلا و جواهری ذخیره نموده و... اموال و داراییها که متعلق به اوست، پس از مرگ وی به نزدیکان او(به ترتیبی که در کتب فقه آمده) منتقل میشود؛ اما این فرد علاوه بر اموال و داراییها، یکسری حالات و روحیّات هم پیدا کرده، با مجاهدت و ریاضت و عبادت، به یقین، علم، بردباری، کنترل خشم و دیگر فضائل اخلاقی هم آراسته گردیده است اما این حالات و روحیات از او جدایی ناپذیرند و صفات روحی و ذاتی وی شدهاند و پس از ایشان به عنوان اموال او باقی نمیمانند تا به خویشاوندان وی به ارث برسد.
البته گاه به اصطلاح عرفی و مجازی میگویند: شاگردان وی وارث علم اویند یا فرزند او وارث حلم و بردباری اوست؛ یعنی شاگردان توانستهاند از او یاد بگیرند و از چشمة علم وی سیراب شوند یا فرزند او توانسته مانند پدر به زینت بردباری آراسته گردد، نه اینکه به معنای واقعی علم یا حلم از متوفی به آنان انتقال یافته باشد. امامت از اموال و داراییهای اکتسابی امام نیست و میراث ایشان نمیباشد، تا پس از او به فرزندش یادگیری به ارث برسد.
پرسش :
چرا دنباله امامان بعد از امام حسين(عليه السلام) از فرزندان و خاندان امام حسن(عليه السلام) شروع نشده است؟
پاسخ :
از متون ديني و روايات استفاده ميشود كه امامان معصوم(ع) توسط خداوند به امامت و رهبري منصوب شدهاند. بدين گونه نبوده است كه ائمه(ع) فرزندان خويش را به عنوان رهبر منصوب نمايند و يا مردم در انتخاب آنها نقش داشته باشند؛ تا گفته شود چرا بعد از امام حسين(ع) امامان از فرزندان امام حسن(ع) گزينش نشده و امامت به فرزندان وي منتقل نشده است.
در اسلام امامت و رهبري از اهمّيّت ويژهاي برخوردار است تا آن جا كه از آن به عنوان عهد الهي ياد شده است.(1) اين مقام بايد به كساني داده شود كه لياقت و شايستگيهاي ذاتي و اكتسابي داشته باشند. خداوند خطاب به حضرت ابراهيم(ع) كه خواسته بود منصب امامت به فرزندان و دودمان وي منتقل شود فرمودند: ".. لاينال عهدي الظّالمين؛(2) پيمان من - يعني امامت - هرگز به ستمكاران نميرسد". اين آيه بيانگر عظمت و بزرگي اين مقام است.
انتصاب رهبر از سوي خداوند بهترين گزينه و راهكار معقول و منطقي است، زيرا خداوند مصالح و مفاسد مردم را دانسته و كساني را براي رهبري گزينش ميكند كه لياقت داشته باشند: "اللَّه أعلم حيث يجعل رسالته".(3)
شوریده سری که شرح ایمان می کرد / هفتاد و دو فصل سرخ عنوان می کرد
با نای بریده نیز بر منبر نی / تفسیر خجسته ای ز قرآن می کرد . . .
شهادت امام حسین(ع) تسلیت باد
.
.
.
بسوز ای دل که امروز اربعین است / عزای پور ختم المرسلین است
قیام کربلایش تا قیامت / سراسر درسْ بهر مسلمین است
اربعین حسینی تسلیت باد
.
.
.
بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد
دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید
همی بوسم خاکی را که بوی کربلا دارد . . .
.
.
.
هر قدم قافله سوی خزان میرود / مشک به مهمانی تیر و کمان میرود . . .
.
.
.
اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم و بارگه خونخدا کرد
.
.
.
امروز کمی هوایی اربابم / از صبح دلم گرفته و بی تابم
تقویم بیاورید ای وای حسین / شب اول است و من در خوابم
صلی الله و علیک یا ابا عبدالله
.
.
.
چون در همه عمر داشتم حب على / آمد به سرم چهارده نور جلى
گفتم که شفیع من کدامین شماست / کردند اشارت به حسین بن على . . .
.
.
باز محرم رسید، این من و گریههایم / رفع عطش میکند، فرات اشکهایم
باز محرم رسید، دلم چه ماتمزده / کسی میان این دل، خیمه ماتم زده
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد
.
.
.
محرم ماه الفت با جنون است / چراغ کوچه هایش بوی خون است
محرم حرمت خون است و خنجر / تلاطم می کند حنجر به حنجر . . .
.
.
.
هرچند تیر ، مشک و دلم را دریده است/ ای آب همتی کن و تا خیمه ها مریز . . .
سلام برعبدصالح خدا
.
.
نام معشوق مبر نزد من از عشق مگو
عشق دیریست که در پیچ و خم عباس است
هر چه داریم همه از کرَم عباس است
خلقت جنت حق لطف کرم عباس است
.
.
.
1.بر تمام خنده هایم خطی از ماتم بکش
پاک کن شادی ز دل جایش هزاران غم بکش
آنقدر وقتی نمانده تا محرم فاطمه
زحمت پیراهن مشکی ما را هم بکش . . .
ایام سوگواری امام حسین (ع) تسلیت باد
اس ام اس تسلیت محرم